حافظ مسلمی 1308 روز پیش
بازدید 24 بدون دیدگاه

مصاحبه مفصل باشگاه با پروتی

سایت رسمی باشگاه به تازگی مصاحبه مفصلی با دیگو پروتی بازیکن دوست داشتنی آرژانتینی انجام داد که مهم ترین صحبت های او در زیر قرار گرفته ست.

زمانی که کودک بودی چه چیزی را دوست داشتی ؟

“به عنوان کودک،بسیار فعال بودم و از بازی کردن لذت می بردم.به ویژه وقتی با توپ بازی می کردم.من ورزش های زیادی را بازی می کردم و مادرم نیز استاد شنا بود.بنابراین من نیز شنا را یاد گرفتم و سپس بسکتبال و اسکیت!من از 4 سالگی فوتبال بازی می کردم و من همیشه ترجیح می دادم که کاری انجام دهم که مستلزم فعالیت و حرکت در زمین باشد.”

شما در کجا رشد کردید؟

“من در مورنو رشد کردم.یک شهر در بوینس آیرس.بیست سال پیش یک مکان آرام بود.دوستان و خانواده من در حال حاضر در آنجا زندگی می کنند و سالانه یه بار برای دیدن آنها به  آنجا می روم.اکنون به یک منطقه خطرناک تبدیل شده ست و از زمان کودکی من بدتر شده!کمی شبیه آرژانتین.”

آیا با دوستان خود بازی کردید یا در مدرسه؟

“من برای هشت سال بسکتبال بازی کردم.از 4 سالگی تا 12 سالگی!سه شنبه ها و پنج شنبه ها بسکتبال بازی می کردم.سپس دوشنبه ها،جهارشنبه ها و جمعه ها فوتبال بازی می کردم.سپس شنبه ها مسابقات فوتبال داشتم و یکشنبه ها نیز سابقات بسکتبال!بنابرایندر طول هفته مشغول کار بودم.وقتی دو یا سه هفته از سن من گذشته بود،مادرم به من شنا یاد داد و وقتتی دو ساله بودم،می توانستم به تنهایی شنا کنم.وقتی که از چهار سالگی فوتبال و بسکتبال را شروع کردم،شنا را متوقف کردم.من ورزش های زیادی را در زندگی خود بازی کردم.”

چگونه در مدرسه راه افتادید؟
“من در مدرسه خوب کار کردم. باید به مادرم نشان می دادم که درس می خوانم.وگرنه مرا از ورزش دور می کرد.این برای او مهم بود.بنابران من به راحتی در مدرسه خوب کار می کردم.او در این مورد سختگیر بود.”

زمانی که کوچک بودید چه ورزش هایی را دنبال می کردید؟
“من فوتبال را دنبال می کردم و واقعا از بازی کردن بسکتبال لذت می بردم.فوتبال چیزی بود که از جوانی نگاه می کردم.من مسابقات بوکا و مسابقات مهم اروپایی را می دیدیم.تقریبا همه ی بازیکنان را می شناختم و همیشه فوتبال را دوست داشتم.همچنین تیم ملی را دنبال می کردم.جام جهانی هایی که در اروپا برگزار می شد از آن لذت می بردم.بنابراین زود یا دیر بیدار می شدم تا مسابقات را تماشا کنم.رادیویی را نیز با خود به مدرسه می بردم.اولین جام جهانی که به یاد دارم،98 فرانسه ست که 10 ساله بودم.آرژانتیم عملکرد خیلی بدی داشت!من عملکرد آرژانتین را در جام جهانی 2002 ژاپن و کره جنوبی را پسندیدم زیرا ما با دوستانمان برای تماشای بازی بیدار می شدیم.”

اسطوره شما چه کسی بود؟

“خوان رومان ریکلمه ! زمانی که شروع به بازی برای بوکا کردم،12 یا 13 ساله بودم !بلافاصله عاشق او شدم!همیشه سعی می کردم کارهایی که او انجام می دهد را تکرار کنم.حتی زمانی که نمی توانم بخوابم،کلیپ بازی های او را در یوتیوب می بینم!”

“من می توانستم ورزش های زیادی را بازی کنم.اما از زمان جوانی می دانستم که فوتبال ورزش مورد علاقه من ست.در بسکتبال خوب بودم اما مهمترین ورزش و موردی که بیشتر از همه از آن لذت می بردم،فوتبال بود.من می خواستم فوتبالیست شوم.”

پدر شما یک فوتبالیست بود…

“بله زمانی که در بوکا بازی می کردم،فشار را احساس می کردم!به نظر می رسد که من فقط در آنجا هستم زیرا پدرم برای آنها بازی می کرد.در بوکا فهمیدم با بازیکنانی بازی می کنم که به سختی می توانند توپ را کنترل کنند.در آنجا خیلی از بازیکنان از من بهتر بودند.به خصوص از نظر جسمی!من کوچک بودم.مردم می گفتند به خاطر پدرم به بوکا پیوستم!چنین اتفاقاتی واقعا در دو سال برای رخ داد.آن دو سال سخت بود .”

“زمانی که من برای دپورتیوو مورون بازی می کردم،سرمربی تیم اول از من در تمرینات استفاده کرد و سپس قراردادی حرفه ای بستیم.من هرگز فکر نمی کردم در خارج از کشور بازی کنم!چه برسد در سری آ ! در سال 2007 به تیم دوم سویا رفتم و با بازیکنان خوبی بازی کردم.فکر نمی کردم برای این سطح آماده باشم. اما بعد از یک سال در 21 سالگی به تیم اول سویا رفتم.تقریبا تا پایان فصل بازی کردم.مانند یک رویا بود!هم اکنون پیرتر و با تجربه تر هستم. اما افکار و فشار هایی که به خودم وارد می کردم در آن زمان به ذهنم خطور نمی کرد.تنها چیزی که میخواستم،فوتبالیست شدن بود.”

انتقال از آرژانتین به اروپا؟

“اتفاق مثبت بزرگی بود.از نظر فوتبالی و بحث مالی به تدریج همه چیز بهبودیافت.من همیشه به اندازه کافی خوش شانس بودم.من فکر می کنم سویا یکی از خیره کننده ترین شهر های دنیاست.به جنوا و رم رفتم .بنابراین از این نظر خوش شانس بودم که مجبور نیستم سرمای روسیه یا روزهای خاکستری در لندن را تحمل کنم!زمانی که تنها 18 سال داشتم در سویا زندگی می کردم که واقعا در رشد من کمک کرد.در اروپا رانندگی و آشپزی را یاد گرفتم.”

“گذراندن وقت با خانواده در این روزها چطور بوده است؟

“ما قطعاً کارهای متفاوتی را از آنچه که معمولاً انجام می دهیم انجام داده ایم ، اما این را هم می دانم که به عنوان یک فوتبالیست معمولاً ما برنامه ای داریم که این امکان را می دهد تا وقت زیادی را با خانواده بگذرانیم. در چند ماه گذشته به خصوص با پسر کوچک ترم به طرزی بسیار متفاوت از قبل به تفریح پرداخته ایم. من به عنوان یک پدر ، بیشتر این زمان را در خانه سپری کرده ام. ”

چقدر دلتان برای فوتبال تنگ شده است؟

“خیلی زیاد. این چیزی است که ما همیشه به آن عادت کرده ایم. من از زمان کوچک بودن فوتبال بازی کرده ام. این بازی تقریبا زندگی من است. حتی در تعطیلات ، ما هیچگاه وقت زیادی را از هم تیمی های خود دور نبوده ایم. من به هیچ وجه در این مدت غیر از زمین غیراستاندار باغچه با پسرم فوتبال بازی نکرده ام و دلم برای زمین فوتبال تنگ شده است. بازگشت به تریگوریا و در زمینی باز دویدن چیز دیگری است.

آیا طرفدار از سرگیری فصل هستید؟

“من به عنوان یک فوتبالیست ، می خواهم دوباره به بازی برگردم و این فصل را ادامه دهم. کار درستی که باید انجام شود این است که همه شرایط را فراهم کنیم تا بتوانیم با خیال راحت فوتبال بازی کنیم و امیدوارم که توافقی حاصل شود. این را بدون فراموش کردن همه قربانیان کرونا و تمام خانواده هایی که با از دست دادن کارهایشان بخاطر این همه گیری در سراسر دنیا شرایط سختی را تجربه میکنند، میگویم. ”

آیا دوست دارید پسرانتان هم فوتبالیست شوند؟

“بله ، من این ایده را دوست دارم. پسر بزرگترم که چهار ساله است ، فوتبال را دیوانه وار دوست دارد. او هر روز فوتبال بازی می کند و همیشه کیت رم خود را می پوشد و سرود رم را می خواند. وقتی او برای تماشای بازی ها به ورزشگاه می آید ، دو ساعت در صندلی خود می ماند و همین اتفاق هنگام تماشای بازی از تلویزیون هم می افتد. اشتیاق او به بازی بسیار شبیه به من است. در 15 سال آینده چه کسی می داند چه کاری می خواهد انجام دهد، اما ما این احساسات را به اشتراک می گذاریم ، زیرا این چیزها مرا خوشحال می کند. او هر کاری را که می خواهد انجام خواهد داد ، اما به اشتراک گذاری این اشتیاق باعث می شود به خودم افتخار کنم. ”

به جوانی که می خواهد فوتبال را شروع کند چه توصیه ای می کنید؟

“بر اساس تجربه من ، مهمترین چیز این است که هرگز تسلیم نشوید ، حتی در سخت ترین دوره ها. من دوران سختی را پشت سر گذاشتم که فکر نمی کردم به آرزوی خودم برسم. سالها گذشت و هم تیمی ها ی من بهتر از من عمل می کردند. من کاملا عقب مانده بودم ، اما اشتیاق من برای رسیدن به آرزوم باعث شد که ادامه دهم و به من کمک کردم تا دست از تلاش برای رسیدن به آرزوهایم نکشم .باید رویایی داشته باشید ، و سخت برای آن بجنگید و با تفکر مثبت به سمت آن پیش بروید. همیشه بازیکنان بهتری از شما وجود خواهند داشت و ممکن است سایرین دشواری های کمتری در مسیرشان داشته باشند ، اما مهم این است که تسلیم نشوید و همیشه با 100٪ وجود تلاش کنید. رسیدن به خواسته هاتان با برداشتن گام های صحیح بدست می آید و در نهایت نتیجه تلاش هاتان را خواهید دید. ”

چه کسانی به شما در رسیدن به این سطح کمک کرده اند؟

“من همیشه با خانواده ام صمیمی بوده ام. مادرم مرا به تمام نقاط حومه بوئنوس آیرس می برد،در صورتی که این برای یک زن امن نبود ، اما فقط این دو نفر بودیم. او همیشه خیلی با من در مورد اینکه چگونه می خواهم فوتبالیست شوم شفاف بود. او می گفت که من باید به تلاشم ادامه دهم، و اگر احساس می کردم که این روی من تأثیر منفی می گذارد ، به منزله یک شکست نبود. این کاری بود که می خواستم انجام دهم ، بنابراین باید به تلاش خودم ادامه می دادم.”

نظرات کاربران

  • لطفا از تایپ کردن فینگلیش خودداری کنید. در غیر این صورت نظر شما بررسی نخواهد شد.
  • هدف شما ارسال تبلیغات یا بک لینک نباشد. در غیر این صورت دیدگاه حذف می شود.
  • دیدگاه شما فقط و فقط در رابطه با این موضوع باشد.
  • به دیگران توهین نکنید.

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *